به نام بی نام او

درود
شادزی
مهرافزون

چرا به نام بی نام او ؟! . مگر نه این است که پیامبران می گویند آفریننده ی ما  نام دارد ؟! . مگر نه این است که در قرآن آمده که آفریدگار را هزار و یک نام است ؟! . آری گفته و نوشته اند ؛ اما کدام یک برتری دارد و نام بنیادین اوست ؟! . آیا او یک نام بزرگ ( اسم اعظم ) دارد که هرکه آن را بیابد به همه اسرار و رموز آفرینش جهان پی می برد ؟! . 

سخن در این باره بسیار است و عمری دارد به اندازه ی عمر آدم و حتی بیش تر . هر کس به هر دینی درآمده باشد آفریدگار را نیز به نام همانی که دین برایش مشخص کرده می نامد . و اگر جز آن بنامد علمای دینش او را کافر نامیده و جهنم را به او وعده می دهند . پس می شود گفت اینان که می گویند آفریدگار یکی ست ، یا معنی یگانه بودن را نمی دانند یا نمی خواهند از منافع خود چشم پوشی کنند . و گرنه او که یکی ست و همه باور دارند ، دیگر چه بیماری ست که او را به هر نامی که خود تعیین کرده اند می خوانند ؟! . بیایند و یکی شوند و یک نام یگانه برایش در دید بگیرند و همه ی آدمیان به همان نام بخوانندش تا دیگر جدایی در میان نباشد و همه یکی شوند . 

بنده ی کم ترین تا امروز با علمای دینی بسیاری گفتگو و مباحثه کرده ام ، هیچ کدام حاضر به یکپارچگی با دیگری نشد مگر این که آن به دین این در بیاید . این هم امری ست نشد ؛ چرا که تا امروز هر چه بافته اند رشته می شود . 

چهار دین بزرگ داریم با پیروان بسیار که به ترتیب پیروان می شود : بودایی ، مسیحی ، مسلمان و یهودی . البته ادیان دیگری هم هستند که پیروان بسیار دارند ، اما علمای این چهار دین می گویند آن ها غیر الهی هستند و کفر شمرده می شوند . حال اگر بازگردیم به بحث یکپارچه شدن ادیان برای رسیدن به یک نام یگانه پی خواهیم برد که چرا با یکی شدن مخالفند . دلیلش هم یک پرسش ساده از سوی پیروان آن هاست که می گویند : پس در این مدت ما سرکار بودیم ؟! . و نتیجه این می شود که همه قید یکی و یگانگی و یکپارچگی را می زنند و بی خیال همه چیز می شوند تا مبادا دوباره کسی پیدا شود و نام دیگری از آفریدگار بیاورد . 

عرض کردم در این باره سخن بسیار است و پایان ناپذیر ، که نه در این برگ می گنجد و نه در هیچ نوشتار دیگر ؛ پس در نتیجه ی این ماجرا و به دلیل دومی که بنده ی کم ترین را از هر دین و آیین و مسلک و فرقه و مذهب و شیوه ایی دوستی گران مایه و گران سنگ هست و هر کدام آفریدگار را به نامی می خوانند ، از برای دوری از تیرگی آیین دوستی و نرنجیدن خاطر ایشان ، خدای را بی نام می خوانم که اگر بنیادینش را هم بخواهیم بی نام است و همه ی این نام ها قراردادی بیش نیستند . 


ارادتمند
بنده ی کم ترین
حسن مولا